با توام سنجاقک امروز را دریاب .

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر سفر نکنی

اگر کتاب نخوانی

اگر از خودت قدردانی نکنی …

امروز زندگی را آغاز کن !

امروز مخاطره کن !

امروز کاری کن !

نگذار که به آرامی بمیری . . .

شادی را فراموش نکن . . .

« پابلو نرودا »  

تو جانشین خداوند روی زمین هستی. تو مدتها بود این جمله رو فراموش کرده بودی و مدتها بود اندکی بهش فکر نکردی . . . !!!

این موضوع خیلی مهمّیه ….. قدری فکر کن . . . ! جانشین . . . . خداوند. . . . . روی زمین ! پس تو باید بهترین باشی . تو باید به همه ی داشته هات و موفقیتهات حتی اندک پیشرفت فکر کنی، تو باید به آرزوهایی که بهشون رسیدی . . . . نه، نه خیلی تند نرو همین که تونستی دوباره یه بهار دیگه رو ببینی، بنفشه های زیبا و شکوفه های آلوچه رو قبل از اومدن بهار دقیقا نیمه ی دوم اسفند مژده اومدن عروس فصل ها رو دادن.

 خداوند خودش رو خیلی قبل از اینا بهت نشود داد. از وقتی که بدنیا اومدی و تو گوشت اذان گفتن.

 از وقتی خودت رو شناختی… تو بیشتر از قبل باید به اینها فکر کنی. همیشه فکر کن که 24 ساعت بیشتر وقت نداری، خوب معلومه که سخته ولی تو تمام تلاشتو می کنی تا مثل سنجاقک راحت و آسوده بال بزنی و از اینکه فقط یه روز بیشتر عمر نمی کنی ناراحت نباشی.

فقط بهترین، زیباترین و راحتترین زندگی رو داشته باشی درست مثل سنجاقک( اینو میدونستی که سنجاقک 1 روز بیشتر عمر نمی کنه ) . نه به فکر فردا و نه دیروزت باش . تو همین امروز باید خلیفه ی خداوند روی زمین باشی .

 و این نقش رو برای همیشه بازی کنی.

 تو یک بار هم که شده جای خودت نفس بکش. نه، بعدا نه، همین حالا ، یه نفس آروم و عمیق . . . 1 ، 2 ، 3  حالا شد. حالا آروم تر از قبل این یک روز رو عاشقانه زندگی کن، دقیقا مثل اون شخصی که فقط یک روز بیشتر از عمرش باقی نمونده بود، اینچنین باش تا وقتی به ملاقات پروردگارت رفتی فرشته ها برایت بنویسند او امروز مرد، شخصی که هزار سال زیسته بود. 

پ.ن:

تنها انتقامی که می توان از زندگی گرفت خندیدن است.

 امید نان روزانه ی آدمی است.                « تاگور »